معنی عاصف، ثائب
حل جدول
باد سخت
عاصف ، ثائب
باد سخت
ثائب
باد سخت
باد سخت
عاصف، ثائب
بادسخت
باد تند، طوفان، ثائب، عاصف
لغت نامه دهخدا
ثائب. [ءِ] (ع ص، اِ) نعت فاعلی از ثوب و ثوبان. || باد تند که پیش از باران وزد. || آب خیز دریا که بعد از فروخوردن آب روان گردد. (منتهی الارب). مدّ مقابل جزر.
عاصف
عاصف. [ص ِ] (ع ص) مایل و خمیده هر چه باشد. سهم عاصف، تیر کج و مائل از نشانه. || سخت: ریح عاصف، باد سخت. یوم عاصف، روز باد تند.ج، عواصف. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(ص.) مایل، خمیده، تند، شدید، (اِ.) باد سخت و تند، جمع عواصف. [خوانش: (ص) [ع.]]
فرهنگ عمید
تند، شدید،
(اسم) باد تند و شدید،
مترادف و متضاد زبان فارسی
تندباد، توفان، طوفان، تند، سخت، شدید، تیر، خمیده، مایل
عربی به فارسی
پر باد , توفانی , کولا ک دار , پر اشوب , تند , پرتوپ وتشر , باد خیز , باد خور , طوفانی , چرند , درازگو
فرهنگ فارسی آزاد
عاصِف-عاصِفَه، تندبادِ شدید- تند و شدید- حالت طوفانی هوا (جمع:عَواصِف)،
فارسی به عربی
عاصف
معادل ابجد
744